parcham جهش تولید با مشارکت مردم
  • 1401/09/10 - 05:11
  • - تعداد بازدید: 16
  • - زمان مطالعه : 4 دقیقه
  • /ZYKa

یک ورق سپاس

روایتی از ناجیانی که، زمان و مکان نمی شناسند و در هر لحظه ای برای نجات جان بیماران تلاش می کنند.

یک برگ خاطره از زبان مردمانی که در مواجه با پرستاران و خدمات با آن ها بوده اند و از چشمه مهربانی، ایثارگری و تلاش بی نظیر آن ها را بهره مند شده اند، هزار صفحه تقدیر ماندگار در کتاب تاریخ سلامت است. چه بسیار خاطراتی که از زبان قشر پرستاری شنیده ایم و خوانده ایم، خاطراتی ماندگار به گستردگی یک سرزمین. اما شنیدن لحظات ثبت شده در خاطرات مردم چیز دیگری است، گستره ای به فراخی جهان دارد، می تواند در گوشه،گوشه جهان بچرخد و اثری ماندگار و درخشان از خود به جای گذارد.

روایت دو تن از مادران بجنوردی که، پرستاران ناجی جان فرزندانشان شده اند، خود روایتی کامل از انسانی شریف است، انسانی برای تمام لحظات زندگی.

«نوروزی» یکی از مادران بجنوردی است، او می گوید: در ماه های گذشته به دلیل بیماری فرزندم، لحظات سخت و تلخی را سپری کردم، لحظاتی که اگر توانایی، علم، دانش و بردباری پرستاران بیمارستان بنت الهدی نبود، می توانست انتهای خوبی نداشته باشد.او بیان می کند: دریافت سفتریاکسون تزریقی، نسخه درمانی پزشک برای طی فرآیند درمانی فرزندم بود، دارویی که باید در چند روز متوالی دریافت می شد و ما برای دریافت خدمات ترزیق در این مدت مرتب به بیمارستان بنت الهدی مراجعه می کردیم.

وی ادامه می دهد: در روز چهارم تزریق، بسیار ناگهانی، پسر 5 ساله ام به دارو واکنش نشان داد و دچار شوک آنافیلاکسی شد، واکنشی که ابتدا محسوس نبود و فقط با درایت و علم و دانایی پرستار حاضر بر بالین فرزندم شناسایی شد و به سرعت برای اقدامات نجات بخش به اتاق احیاء برده شد.در کنار فرزندم ایستاده بودم و ابتدا نمی دانستم که چه شده، اما وقتی متوجه وخامت حال فرزندم شدم، شوک عجیبی را تجربه کردم، شوکی همراه با درماندگی. کاری از دستم ساخته نبود، فقط با ناشکیبایی انتظار می کشیدم. دراین مدت پسرم دو باره دچار شوک شدید شد اما در نهایت با تلاش پرستاران و تیم احیاء از پرتگاه خطر رهایی یافت. این بخشی از روایت این مادر است.

او ادامه می دهد: اگر آن روز پرستار حاذق این بیمارستان در ثانیه های ابتدایی متوجه حساسیت ایجاد شده به دارو و شوک نمی شد، شاید زندگی فرزندم به مخاطره می افتاد.

او اضافه می کند: زمان زیادی از آن لحظه های سنگین نمی گذرد و من هر روز، قدردان پرستاران این بیمارستان هستم، امروز هم قرار داشتن در روز پرستار فرصتی است که ویژه از پرستاران بیمارستان بنت الهدی تقدیر و تشکر کنم.


«اسدزاده» یکی دیگر از راویان رشادت ها و توانمندی های فرشتگان مهربانی است. او که به گفته خود دختری 15 ساله دارد، می گوید: هر سال روز پرستار که می شود خاطره ای غمگین و شاد در دل و ذهنم زنده می شود، خاطره ای که پرستاران بیمارستان امام رضا (ع) بجنورد در آن نقشی پررنگ دارند.

این مادر بجنوردی ادامه می دهد: سال های بسیار دور، زمانی که دخترم نوزادی بیش نبود، روزی ناگهان دچار تب شدید و تشنج شد و در چشم بر هم زدنی از دستمان رفت. لحظه های تلخ و سختی بود که هیچ مادری نباید تجربه اش کند. در سریع ترین زمان کودکم را به اورژانس بیمارستان امام رضا(ع) رساندیم. لحظه به لحظه آن روز نفس گیر را به یاد دارم، جسم بی جان دخترم روی تخت کوچکی بود و تیمی برای احیا کارهایی را انجام می دادند.

کنار در ایستاده بودم و تلاش های پرستاران را می دیدم. زمان کش آمده و انگار قرن ها بود که کنار در ایستاده بودم. تجهیزات پزشکی و کمک های امدادی فایده ای نداشت و گویا قرار بود تنها گل زندگی ام پرپر شود. نه یارانی رفتن داشتم و نه ایستادن، حتی چشمه اشکم هم خشکیده بود. لحظه ای ناامیدی را در نگاه ها دیدم، آن لحظه در آن نقطه تاریک از زمان من دردمند ترین مادر روی زمین بودم. دستانم می لرزید و پتوی فرزندم را در بین انگشتانم می فشردم.

در بین سیاه چاله ای که مرا می بلعید فقط صدایی ضعیف می شنیدم و چهره هایی مبهم که گویا به خاطر حضور ناخواسته من در صحنه احیا می خواستند احیا را ادامه دهند. شاید یک ساعت طول کشید. بدن نحیف و کوچک فرزندم بین آن همه تجهیزات و تیم را نمی دیدم، اما در کمال ناباوری دیدم که تلاش های پرستاران جواب داد و نوزاد شیرینم به زندگی بازگشت. او ادامه می دهد: آن روزهای سخت ماندن در بیمارستان بعد از احیا و عبور از پرتگاه های سخت زندگی را با حضور صمیمی، مهربان و گرم پرستاران سپری کردم و این روزها هر بار از کنار بیمارستان امام رضا(ع) عبور می کنم لبخند می زنم. او ادامه می دهد: چه چیزی می تواند شیرین تر از لحظه نجات و بازگشت زندگی دوباره فرزند باشد؟ چه کسانی ارزشمند و ارجمندتر از کسانی هستند که در سخت ترین و تلخ ترین لحظات همراه بیماران و خانواده هایشان هستند؟ سختی کار پرستاران را درک می کنم و به پاس تلاشی که برای نجات جان تک فرزندم انجام دادند بی نهایت سپاسگزارم.

  • گروه خبری :
  • کد خبر : 15332
کلمات کلیدی
تنظیمات قالب
عبارت خود را درج و جهت جستجو "Enter" را بفشارید